سومین پیش همایش مجازی در روز دوشنبه دهم خرداد 1400، با محوریت آسیبشناسی اقدامات و تدابیر پیشگیری از اعتیاد در استان یزد برگزار شد.
سومین پیش همایش مجازی در روز دوشنبه دهم خرداد 1400، با محوریت آسیبشناسی اقدامات و تدابیر پیشگیری از اعتیاد در استان یزد برگزار شد.
گزارش این پیش همایش بدین شرح است:
دکتر محمد مبارکی (عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد) :
به طورکلی، اگر بحث مسائل اجتماعی را هم در سطح جهان و هم در سطح ملی و محلی بررسی کنیم، یکی از مهمترین مسائل که بسیاری از کشورها و افراد را درگیر خود کرده، بحث مصرف موادمخدر و اعتیاد به آن است که همراه خود بسیاری از مسائل اجتماعی و پیامدهای منفی را به وجود میآورد. مسائل مختلف در حوزههای مختلف جامعه، بهویژه برای نسل جوان که میتواند از انرژی خود برای راهاندازی، تولید و صنعت در جامعه استفاده کند؛ اگر خدای نکرده درگیر بحث اعتیاد و موادمخدر شود، پیامدهای منفی را هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ جمعی برای جامعه خواهدداشت. امروزه مشاهده میکنیم که در سطح جهانی، مصرف موادمخدر روز به روز افزایش پیدا میکند و بسیاری از کشورها و افراد را درگیر خود میکند. در جامعه ما نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی خود که در مسیر انتقال موادمخدر به کشورهای اروپایی قرار گرفته، خواه و ناخواه درگیر این معضل مسئله اجتماعی است. علی رغم تلاشهای ارزنده برای مقابله با این معضل، همچنان شاهد پیامدهای منفی و گسترش روزافزون این مسئله در جامعه هستیم، به گونهای که بعضی از گزارشها نشانگر آن است که 64 درصد معتادان اولین مصرف را در فاصله سنین 16 تا 25 سال آغاز نمودهاند. بنابراین، آمارها نشان میدهد که اگر ما راهحل یا بررسی علمی نداشتهباشیم، در آینده نزدیک، شاهد پیامدهای منفی آن خواهیمبود. با توجه به اهمیت این قضیه به دو شیوه میتوان با این موضوع برخورد داشت : ۱. درمان: یعنی انتظار داشتهباشیم افراد درگیر این معضل شوند و پس از درگیر شدن به سراغ درمان برویم. متاسفانه اکثر رویکردهایی که در کشور ما و اغلب کشورها مورد تاکید قرار گرفته است، رویکرد درمان بوده است. ۲. شیوه پیشگیری: یعنی به جای انتظار برای مبتلا شدن فرد و ورود پیدا کردن برای درمان، میتوان ابعاد مختلف قضیه را بررسی و جلوتر پیشبینی کنیم و اجازه ندهیم افراد با مسئله درگیر شود و به لحاظ علمی پیگیریهای لازم را انجام دهیم. در خصوص پیشگیری در کشور ما راهکارهای زیادی در این سه دهه صورت گرفته و اعمال شده است. اما اگر نیم نگاهی به بحث برنامه پیشگیری در کشور داشتهباشیم، متوجه میشویم که اعتیاد و مواد مخدر روز به روز بیشتر شده و نشان میدهد که در این حوزه موفق نبودهایم. با توجه به دادهها و آمارهای موجود در این زمینه و وجود نقص در شیوههای پیشگیری، سوال و مسئله اصلی که در ذهن ما شکل گرفت، این بود که یک آسیبشناسی از برنامهها، تدابیر و اقدامات پیشگیری از اعتیاد در استان یزد داشته باشیم تا بر اساس آن، بتوان راهکارهایی را ارائه نمود. بنابراین، باتوجه به اهمیت این مساله، موضوع مورد بررسی بحث آسیب شناسی مورد توجه قرار گرفت و سعی گردید از این طریق، کاستیها و نقاط ضعف را شناسایی و بر اساس آن بتوانیم یک راهکار یا برنامه منسجمی را ارائه دهیم. برای اینکه این آسیبشناسی صورت بگیرد، چهار هدف عمده مدنظرمان قرار گرفت: ۱. آسیبشناسی کم و کیف برنامههای مربوط به فعالیتهای پیشگیرانه: یعنی آسیبشناسی برنامه هایی که در این سه دهه در استان یزد اجرا شده است. در واقع، ابتدا باید بدانیم چه برنامههایی بوده، این برنامهها با چه حاشیههایی مواجه هستند، نقاط قوت و ضعف این برنامهها چه میتواند باشد. ۲. آسیبشناسی کم و کیف اقدامات مجریان درگیر فعالیتهای پیشگیرانه: در این حوزه سازمانهایی که به نوعی درگیر مساله بودند از قبیل دادگستریها، نیروی انتظامی، پلیس و سایر اداراتی که مستقیم و غیرمستقیم به عنوان مجری پیشگیری مطرح بودند، شناسایی و سپس مورد آسیبشناسی قرار گرفت. ۳. آسیبشناسی تدابیر و اقدامات مرتبط با بستر و زمینههای اجرایی فعالیتهای پیشگیرانه: علاوه بر خود برنامه و مجریان، بایستی مخاطبان و زمینه ها و بستر اجرا نیز مورد توجه قرار گرفته و آسیب شناسی گردد. ۴. نهایتاً باتوجه به این سه هدف فرعی که مدنظرمان بود، هدف چهارم "ارائه موثرترین راهبردهای پیشگیری از اعتیاد در استان یزد" مورد توجه قرار گرفت.
این پژوهش تقریباً دو بخش را شامل می شود: ۱. بخش تئوریک و نظری ۲. بخش روشی و عملی. در بخش تئوری در ابتدا مروری تئوریکی بر ابعاد مختلف اعتیاد و معضل موادمخدر و همچنین بحثهای پیشگیری داشتیم. در واقع، مطالعات نظری و تئوریک را در دو بخش عمده پیش بردیم: یکی، مطالعه پیشینههای تجربی و دوم مطالعه پیشینههای تئوریکی و نظری. به عبارت دیگر، تحقیقاتی که در داخل و خارج از کشور در حوزههای پیشگیری و مبارزه با موادمخدر انجام شده بود، مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت تا از این طریق نقاط قوت و ضعف آنها مشخص گردد. بیشتر پیشینه های تجربی تحقیق، بهصورت یک بعدی به این موضوع پرداختهبودند و بیشتر از روشهای کمی استفاده کردهبودند. همچنین، بیشتر آنها روی درمان متمرکز بودند. پژوهشهای کمتری وجود داشت که بر بحث پیشگیری متمرکز باشد و بتواند به طور دقیق ابعاد مختلف این معضل را بررسی کند؛ بنابراین، نقطه قوت و حسن پژوهش ما این بود که اولاً سعی کردیم ابعاد مختلف برنامهها، مجریان و بسترها را آسیبشناسی کنیم و دوم اینکه، بر خلاف تحقیقات قبلی، در پژوهش حاضر سعی گردید از روش کیفی استفاده شود. از این رو، به صورت عمیق مسئله را مورد بررسی قرار دادیم تا یک شناخت حقیقی نسبت به بحث پیشگیری از اعتیاد و خود اعتیاد به دست آوریم. در قسمت دوم، به پیشینههای تئوریک پرداخته و سعی کردیم تئوریها و نظریههایی که هم در حوزه اعتیاد و هم در حوزه پیشگیری بود، را مورد بررسی قرار دهیم. در بخش اول که نظریههای اعتیاد را مدنظر قرار دادیم، بیشتر بحث اعتیاد و مصرف موادمخدر را به عنوان یک متغیر وابسته در نظر گرفتیم و سعی کردیم که از دیدگاههای مختلف به قضیه بنگریم و ببینیم که هر دیدگاه و رویکرد نظری به چه صورت اعتیاد را مورد بررسی قرار داده و چه عواملی را به عنوان عوامل موثر بر اعتیاد افراد در جامعه در نظر میگیرد. رویکردهایی روانشناختی، جامعهشناختی، پزشکی و یکسری رویکردهای دیگر با نگاه تبیینی نسبت به اعتیاد و مصرف مواد، وجود داشت. باتوجه به اینکه تحقیق بیشتر روی پیشگیری از اعتیاد متمرکز شده، علاوهبر نظریههای تبیینی نسبت به آن، سعی کردیم که مدلهای نظری مربوط به پیشگیری از اعتیاد را مورد بررسی قرار دهیم. در این قسمت، سه مدل را شناسایی کردیم: ۱. مدل اطلاعاتی و ارتباطی، بیشتر مدلهای سنتی را شامل میشد ۲. مدل انسان گرا ۳. مدل جامع و فراگیرنده، از روشهای مختلف پیشگیری به صورت ترکیبی استفاده میکرد.
در ادامه، پس از مطالعات اولیه تجربی و نظری و تئوریک آماده شدیم که به صورت کیفی پژوهش خود را شروع کنیم. ابتدا بایستی بحثها و پیشفرضهای روششناختی خودمان را مشخص میکردیم. از چه رویکرد پژوهشی، راهبرد، روش و ابزاری برای جمعآوری دادهها استفاده خواهد شد. در پاسخ به سوال روش شناختی باید عنوان نمود که این پژوهش از نوع پژوهش علمی است و از ابزار مصاحبه عمیق و مشاهده برای جمع آوری دادهها استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از تحلیل تماتیک و مضمون استفاده کردیم، برای تعیین نمونه، از نمونه هدفمند و از ۳ گروه مختلف استفاده کردیم: ۱. گروه صاحبنظران دانشگاهی و اساتید از رشتههای مختلف که در این حوزه تخصص داشتند؛ از رشتههای روانشناختی، جامعهشناختی و سایر رشتهها. افرادی که بیشترین اطلاعات را میتوانستند در اختیار ما قرار دهند شناسایی و در مرحله بعد بهصورت مصاحبه عمیق دادههای خودمان را از این عزیزان جمعآوری کردیم. ۲. مدیرانی که با بحث پیشگیری از اعتیاد بهصورت مستقیم و غیر مستقیم درارتباط بودند را شناسایی کرده و افرادی که در این حوزه صاحب اطلاعات زیادی بودند مصاحبه کردیم، ۳. کارشناسان اجرایی سازمانها و ادارات که در عمل درگیر و مدام پیگیر بحث پیشگیری بودند را شناسایی و از آنان مصاحبه به عمل آوردیم. با توجه به این نمونهگیری هدفمند، مصاحبه خود را شروع کردیم و با در نظر گرفتن اشباع نظری نهایتاً بین ۲۰ الی ۲۵ مصاحبه عمیق انجام داده و با جمع آوری دادهها شروع به تحلیل دادهها با ابزار تحلیل تماتیک و تحلیل مضمون کردیم: سوال اول، شناسایی مهمترین برنامهها و استراتژی ها در زمینه پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر بود و سپس دست به آسیب شناسی بزنیم. برای این کار چهار استراتژی مشخص شد که در استان یزد در حوزه پیشگیری از اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته؛ ۱. راهبرد نظامی و امنیتی، مهمترین برنامههایی که در این حوزه پیش گرفتیم، بحث انسداد مرزها بود که عزیزان نیروی انتظامی و پلیس در این زمینه بسیار زحمت کشیده و هزینه زیادی در اینجا پرداخت کرده بودند. ۲. مبارزه با عرضه و تقاضا، ۳. برخورد تند، ۴. سیاست سختافزاری، ۵. مبارزه قهرآمیز. ۲. راهبردهای آموزشی و تربیتی: بحث پیشگیری از رفتارهای پرخطر و سطوح پیشگیری را مطرح میکرد. بیشتر در حوزه سازمانهای آموزشی بهویژه آموزش و پرورش مورد استفاده قرار میگرفت، برای جلوگیری از کشیده شدن افراد به سمت اعتیاد. ۳. توانمندسازی: از طریق رسانههای جمعی سعی میکردند مهارتهای زندگی، خودآگاهی و مدیریت مورد را آموزش دهند و از این طریق بتوانند افراد را توانمند کنند. ۴. آگاهسازی اجتماعی: توسط رسانههای جمعی انجام میگرفت.
پس از آسیبشناسی این ۴ استراتژی، مفهوم اصلی در این زمینه نارسایی های ساختاری سیاستهای پیشگیری از اعتیاد بود. استراتژیهایی که در این حوزه به کار برده میشد با ۵ نارسایی ساختاری عمده مواجه بود. ۱. بوروکراسی ناکارآمد یا دیوانسالاری ناکارآمد، مهمترین عوامل که در عملیاتی نمودن برنامه ها مشاهده می کنیم. در این حوزه مهم ترین مولفه هایی که وجود دارد بحث ناکارآمدی عوامل سازمانی، سازمانهای موازی کار، عدم مدیریت صحیح، بودجه ناکافی که عزیزانی فعال در این حوزه نمیتوانستند با این بودجه اندک برنامههای خود را عملیاتی کنند، ناشناخته بودن و مبهم بودن وظایف سازمانهای متولی ۲. کجفهمی ساختاری: نگاه غیر علمی به اعتیاد و بیشتر سازمانها وجود داشت، فهم غلط سیاستهای درست، واقعیت گریزی، عدم تفکر بومی سازی شده، اکثر مدلهایی که در این حوزه پیشگیری از اعتیاد مورد استفاده قرار میگیرد مدلهایی بودند که از سایر کشورها وارد شده متناسب با ارزشهای آنها بودند و چون مطابقت لازم با بسترها و وضعیت بومی ما نداشتند، شاهد عدم موفقیت این مدلها بودیم، نگاه محرمانه به اعتیاد، کلیشههای فرهنگی که باعث میشد دچار کجفهمی ساختاری در برنامههای پیشگیری از اعتیاد شویم. ۳. انتروپی سیاستهای پلیسی: ساختار آسیبزای سیاستهای پلیسی، فساد پنهان، شیوههای مدرن که قاچاقچیان استفاده میکردند باعث هدر رفت انرژی در حوزه پلیس میشد. ۴. کاستیهای آموزشی معطوف به ساختار: شامل آموزشهای سنتی کلیشهای، آموزش موعظهگرایانه، صرفاً به صورت دستوری و موعظهگرایانه سعی در طرح بحث اعتیاد داشتند، ساختار ضعیف برنامههای آموزشی، برنامه منسجم و قوی در این حوزه وجود نداشت که بتوان بر اساس آن عمل کرد و شاهد موفقیت استراتژیها و شیوههای پیشگیری اعتیاد باشیم. ۵. هژمونی اعتیاد: عدم استقلال اقتصادی، تقدس بخشی به اعتیاد، الگوپذیری از رفتارهای دیگران مهم، با توجه به این که اکثریت افراد در جامعه درگیر بودند به خصوص نوجوانان و جوانان از این افراد الگو میگرفتند و این اعتیاد را بیشتر میکرد، انگارش به مثابه اعتیاد.
هدف دوم آسیب شناسی اقدامات مجریان در برنامههای پیشگیری از اعتیاد بود، مهمترین مقولهای که در اینجا شناسایی شده، آنارشی سازمانی است که متاسفانه مشاهده میشود. برای این آنارشی سازمانی، چهار مولفه از طریق مصاحبه ها و مشاهده توانستیم شناسایی کنیم:
آنارشی سازمانی: ۱. متاسفانه در بعضی از مواقع و در بعضی از سازمانها، شاهد ناکارآمدی مدیران هستیم. ناهنجاریهایی در رفتار و کردار مدیران این حوزه وجود دارد و باعث میشود اقدامات موجود در این زمینه موفقیتآمیز نباشد. ۲. بحث بیهنجاری سازمانی است که میتوان به عدم مدیریت دانش، خلاهای قانونی، ساختار ضعیف سازمانهای متولی، اعتبارات ناکافی سازمانها، اقدامات نمایشی که در برخی از سازمانها صورت میگرفت، عدم حمایت سازمانها از سازمانهای مردمنهاد و عدم استفاده از پتانسیل انجمنهای داوطلبانه و غیردولتی، که در این زمینه کارکرد منفی سازمانها و ضعف آموزشی را می توان استخراج کرد. این عوامل باعث میشدند ما نتوانیم در زمینه پیشگیری از اعتیاد موفقیت لازم را به دست آوریم. ۳. بحث ساختار قدرتمند مافیای مواد مخدر که باتوجه به مطرح بودن این صنعت بهعنوان یک صنعت پولساز، قدرت مافیای موادمخدر را مشاهده میکنیم که با بیشترین امکانات و پیشرفتهترین تکنولوژیها وارد این حوزه میشوند. اگر ما نتوانیم در این زمینه اقدامات را در اختیار سازمانهایی که درگیر هستند قرار دهیم، باعث خواهدشد که موفقیت لازم را در این زمینه نداشتهباشیم ۴. ابژه اعتیاد: نگاه تکبعدی به مسئله اعتیاد که در برخی از سازمانها، مدیران، مسئولان و کارشناسان داشتند. نگاه منفی افراد خَیِّر نسبت به معتادان که باعث میشد نتوانیم اقدامات پیشگیرانه را در رابطه با افرادی که در حوزه اعتیاد درگیر شدند را انجام دهیم. اینها باعث میشد آنارشی سازمانی افزایش پیدا کند و نتوانیم در حوزه اجرا اقدامات لازم را داشتهباشیم.
هدف سوم که آسیب شناسی بسترها و زمینهها و مخاطبین بود، عمدهترین و مهمترین مقوله مطرح باورهای فرهنگی نادرست بود که دو مولفه اصلی را توانستیم شناسایی کنیم: ۱. بحث انگارش اعتیاد به مثابه راهحل مسائل که متاسفانه به نگرش درمان گرایانه به اعتیاد در جامعه ما به طور عام و در استان یزد به طور خاص وجود دارد، باعث جلوگیری از بسیاری از راهکارهای پیشگیری از اعتیاد میشود و درنتیجه موجب می گردد که نتوانیم به موفقیت در این حوزه برسیم و با افزایش مصرف موادمخدر در جامعه یزد روبرو هستیم. بحث خودپنداری مثبت نیز ذیل آن مطرح میشود که باعث افزایش اعتیاد در جامعه است. ۲. گذر از انکار: یعنی افراد درگیر اعتیاد بهخاطر عدم شناخت صحیح و عدم وجود باورهای فرهنگی درست، مسئله اعتیاد را انکار میکردند و باعث میشد بحث پیشگیری با موفقیت روبرو نشود، همچنین و اقعیتگریزی و عدم پذیرش آموزشهای کلیشهای نیز در این حوزه و در حوزه بسترها و مخاطبین دیده میشد. نهایتاً باتوجه به این سه حوزه، آسیبشناسی اعتیاد را انجام دادیم تا براساس آن راهکارهای فرهنگی را از طریق مصاحبه با افراد صاحبنظر، مدیران و کارشناسانی که در این حوزه بودند، شناسایی نمائیم. مصاحبههایی که با تحلیل تماتیک و مضمون انجام گرفت، به این راهکار رسیدیم که مهمترین راهکارهای فرهنگی، اجتماعی و حقوقی در زمینه پیشگیری از اعتیاد میتواند مطرح شود: تشکیل اتاق فکر، یعنی در سازمانهایی که به نوعی درگیر هستند باید اتاق فکری داشته باشیم و ابعاد مختلف قضیه به لحاظ تئوریک، نظری و علمی بررسی و شناسایی قرار بگیرد و بر اساس فکر منسجم وارد عمل شود. ۲. محدود کردن مداخلات دولت، خیلی از افرادی که با آنها مصاحبه میکردیم چه اساتید و صاحبنظران، چه مدیران و کارشناسان که به نوعی درگیر بودند، عدم مداخله دولت را مطرح میکردند؛ چرا که هرجایی که دولت سعی در دخالت داشته با عدم موفقیت روبرو هستیم. به جای این که مداخله دولت را در تمام حوزههای اجتماعی داشته باشیم، اجازه بدهیم انجمنهای داوطلبانه غیردولتی و انجمن هایی که واقعا در این حوزه علاقمند هستند و با انگیزه وارد شوند و اهداف خودشان را عملیاتی کنند. ۳. تسهیل گری کنشهای اجتماعی، به تازگی راه افتاده اما باید بیشتر شود که با تسهیل گری بتوانیم در حوزه پیشگیری وارد شویم. ۴. جرمزدایی از موادمخدر کمخطر، شاید بعضی به این راهکار ایراد بگیرند. اگر موادمخدر را طبقهبندی کنیم و موادمخدر کم خطر را جرم زدایی کنیم، میتوانیم آمار و دادههای واقعی را به دست بیاوریم و به شناخت دقیق نسبت به این آمارها و دادهها وارد عمل شده و اقدامات پیشگیری را داشتهباشیم. اگر تحریف جرم برای تمام موادمخدر پرخطر و کمخطر داشتهباشیم، باعث پنهانکاری خواهدشد و نمیتوان آمارهای دقیق را در این زمینه داشت، درنتیجه شناخت ما، شناخت نادرست خواهدبود. ۵. اجرای مناسب سیاست کاهش آسیب، یکی از مهمترین سیاستهاست که بهصورت نادرست اجرا میشود؛ بنابراین یکی از راهکارهای مطرح در این زمینه، این است که اولاً نسبت به این سیاست باور داشتهباشیم و دوم اینکه، به صورت مناسب آن را اجرا کنیم ۶. تفکر بومیسازی شده: یعنی متناسب با آن بسترها و زمینههایی که داریم اگر مدلهایی از کشورهای مختلف در حوزه پیشگیری از اعتیاد وارد شده، باید بتوانیم این مدلها را بومیسازی کنیم، با هنجارها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه خودمان مطابقت دهیم و سعی کنیم از طریق بومیسازی بهترین مدلها که متناسب با ارزشها و هنجارهای جامعه ما هست، شناسایی و عملیاتی کنیم. متاسفانه در عمل مشاهده نمیشود و خیلی از مدلهایی که در حوزه پیشگیری از اعتیاد در سطح کشور و در سطح استان یزد وجود دارد با هنجارها و ارزشهای ما مطابقت ندارد. ۷. جداسازی معتادان خاص ۸. راهکارهای آموزشمحور ۹. پیشگیری رشدمدار ۱۰. مدیریت حل مسئله.
بنابراین، باتوجه به پژوهشی که انجام دادیم، راهکارها را در سه سطح طبقهبندی کردیم: راهکارهای مربوط به سطح کلان، از قبیل اتخاذ رویکرد کاهش آسیب، تشکیل اتاق فکر در سازمانها، بومیگزینی و تمرکززدایی در سطح کلان، بایستی صورت بگیرد. در سطح میانه، مشارکت دستگاهها و سازمانهای مردم نهاد، باید به سازمانهای مردمنهاد باور داشتهباشیم و از پتانسیل و ظرفیتهای آنها در حل معضلات و مسائل مختلف اجتماعی بهویژه معضل اعتیاد استفاده کنیم و مطمئن خواهیمبود که اگر این کار در جامعه صورت بگیرد ما موفق خواهیمبود؛ چرا که بسیاری سازمانهای مردمنهاد وجود دارند که در حوزه های مختلف وارد عمل شدند و توانستند موفقیت لازم را به دست بیاورد. در واقع، باید به سازمانهای مردم نهاد باور و اعتماد داشته باشیم و اجازه فعالیت به این سازمانها داده شود تا بتوانیم به صورت دقیق و منسجم با این معضل مقابله نمائیم. همگرایی دربین سازمانها، بسیاری از سازمانها در این حوزه فعالیت میکنند یا همگرایی وجود ندارد یا موازی کاری است؛ بنابراین لازم است که اولاً سازمانهایی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم درگیر هستند را شناسایی کنیم، از طریق به وجود آوردن تقسیم کار بین سازمانها بتوانیم همگرایی را ایجاد کنیم تا به صورت یکپارچه با معضل اعتیاد مبارزه کنیم و بتوانیم در این زمینه موفقیت لازم را به دست آوریم، تسهیلگری اجتماعی، بایستی روزبهروز بیشتر مورد توجه قرار بگیرد از جوانان و افرادی که واقعاً در این حوزهها وارد هستند و مهارت زیادی را کسب کردهاند استفاده کنیم و آنها را در این حوزه وارد نمائیم تا بتوانیم به هدف مورد نظر برسیم. یکسری راهکارهایی را در سطح خرد لحاظ کردیم برای افراد و خانوادهها، از قبیل مدیریت حل مسئله، پیشگیری رشد مدار و جداسازی معتادان از جامعه، آگاهسازی و حساسسازی در فضاهای مجازی؛ تا بتوانیم از این طریق هم در وهله اول آگاهی افراد جامعه را افزایش دهیم هم مهارتهای اجتماعی که لازم است در این زمینه افراد و خانوادهها داشتهباشند را آموزش دهیم و اینگونه شرایطی را ایجاد کنیم که بتوانند در صورت مواجهه با معضل اعتیاد، مقابله و پیشگیری لازم را به صورت موفقیتآمیز داشتهباشد.
بهعنوان حرف آخر، می توان گفت که معضل اعتیاد و مصرف موادمخدر، یک مسئله فوق العاده پیچیده، چند بعدی و چند جانبه است که با نگاه ساده اندیشانه و یک بعدی نسبت به آن، مطمئن باشید که موفق نخواهیمبود. برای اینکه بتوانیم واقعاً با این معضل مقابله کنیم، بایستی از پتانسیل حوزههای مختلف اعم از روانشناسان، جامعهشناسان، پزشکان و افراد صاحب نظر استفاده کنیم و نگاه چند بعدی نسبت به این موضوع داشتهباشیم. سطوح پیشگیری را مد نظر داشته و از طریق تمرکز بیشتر بر پیشگیری عمل کنیم. متاسفانه جامعه ما بیشتر بر درمان متمرکز شده در حالیکه پیشگیری اهمیت بیشتری دارد. درست است که در ظاهر میگویند پیشگیری در اولویت است لکن اینگونه نیست. لازم است پیشگیری از لحاظ بودجه در اولویت قرار بگیرد تا بتوانیم از پتانسیل صاحبنظران و افراد در این زمینه استفاده، آسیبها را شناسایی و بصورت منسجم و یکپارچه وارد عمل شویم تا انشاالله بتوانیم در جامعه خودمان این آسیب را کمتر کنیم و دیگر شاهد افزایش افراد معتاد در جامعه نباشیم.