چهارمین پیش همایشِ همایش ملی سوءمصرف موادمخدر صنعتی با محوریت «هماندیشی گفتگو محور سیاستگذاران مرتبط با موادمخدر» به میزبانی دانشگاه یزد با حضور سیاستگذاران حوزهی موادمخدر استان یزد
بسم حق
چهارمین پیش همایشِ همایش ملی سوءمصرف موادمخدر صنعتی با موضوع «هماندیشی گفتگو محور سیاستگذاران مرتبط با موادمخدر» به میزبانی دانشگاه یزد با حضور سیاستگذاران حوزهی موادمخدر استان یزد برگزار شد . گزارش جلسه بدین شرح است.
مورخ چهارشنبه ۱۲ / ۳ / ۱۴۰۰
دکتر محمدرضا صادقیان شاهی (معاون دانشجوئی دانشگاه یزد):
زبان بنده از بیان اهمیت این موضوع قاصر است. یک بافت هدف ۱۲ میلیون نفره داریم که واقعاً در معرض خطر هستند. رسالت بزرگ شورای هماهنگی این است که بدین موضوع بپردازد. امید است که بتوان با انسجام بهینهبخشی، امروزه به واقعیتها توجه کرد. مثالی که در حوزه پزشکی از آن یاد می شود، بیماری داریم به نام فیبریلاسیون قلبی، هر گوشه قلب برای خود میتپد که در آن حالت، مرگ قطعی است و هیچ راه نجاتی وجود ندارد. در حوزه های اجرایی و علمی اگر هر گوشهای برای خود کار خاصی انجام دهد، طبیعتاً خروجی درستی نخواهد داشت. من معتقدم که این هماهنگی حوزه استانداریها، نهادها، دستگاهها و ارگانهای موجود انجام میشود. به فال نیک میگیرم و اعلام هرگونه آمادگی علمی و حضور درحد توان درجلسات را خواهیم داد.
دکتر ایمان رحیمیپور (دبیرعلمی همایش):
اساساً وقتی از عنوان همایش ملی، استفاده میشود که با مسئله ملی مواجه باشیم. خیلی از همایشها ممکن است حسب موارد دیگر ملی خطاب شوند ولی همانطور که در بحث موادمخدر، میتواند نشستهای بینالمللی و جهانی برگزار شود، طبیعی است که همایش ملی نیز برگزار شود. در ملی بودن این مسئله، ابهامی وجود ندارد. در همین راستا، به خاطر وصف ملی بودنش، و با گزاره دومی که عرض خواهمکرد، اقدام به برگزاری پیشهمایشهای متعدد با پژوهشگران و متخصصان در حوزه موادمخدر سطح کشور، کردهایم. در راستای رعایت کردن ملی بودن همایشها و به اشتراکگذاشتن تجارب پژوهشگران سطح کشور، تاکنون پیشهمایشهایی را با استانهای سیستان و بلوچستان و مازندران برگزار کردیم و برای ادامهی کار با استانهای همدان، اهواز و مشهد ادامه همکاری خواهیمداشت. بنا را بر این داریم که به همایش به عنوان یک نقطه تک محوری و هدف نگاه نکنیم بلکه به دنبال آن هستیم که تا زمان برگزاری همایش اصلی در ۶ مرداد ماه، هفتهای حداقل یک پیشهمایش را در سه محور جامعهشناسی، روانشناسی و حقوقی_فقهی با نگاهی بعضاً جرمشناسی با یکی از پژوهشگران و متخصصان این حوزه برگزار کنیم. در این مسیر نیز به هر سه ضلعی که باید با آنها کار کنیم توجه کردهایم؛ به کسانی که متخصص هستند و در این زمینه کار میکنند، کسانی که دغدغهمند هستند و در این حوزه فعالیت می کنند مثل سمنها و گروهی که سیاستگذار هستند و در این حوزه فعالیت میکنند. این سلسله پیشهمایشات دقیقا به خاطر وصف ملی بودنش است. همانطور که میدانید در حوزه موادمخدر که مسئله ملیست، نیازمند نسخه های بومی، استانی و منطقهای است. در پژوهشهای تطبیقی میگوییم همیشه نسخههای تطبیقی نمیتواند کارساز باشند و در حوزه موادمخدر میگوییم مسئله از این نیز حادتر است، حتی یک نسخه ملی نخواهیمداشت. وقتی میبینم چنین شورای هماهنگی وجود دارد امیدوارم که نوعی منطقهگرایی اینجا صورت گیرد و میتوانیم درمورد مسائل متعددی صحبت کنیم. دیدگاه من بهعنوان یک عضو کوچک نسبت به اسمی که برای این مجموعه گذاشتهشده، کمیته فرهنگ شورای هماهنگی قائل باشیم. از آنجایی که حوزه موادمخدر همیشه با آسیبهایی که مردم به آن گرفتار میشوند گره خوردهاست، بین سیاستهایی که میدانیم علمی است و سیاستهایی که میدانیم مردمپسند است باید دست به انتخاب بزنیم. لزوماً در حوزه آسیبهای اجتماعی سیاستهای علمی، سیاستهایی نیست که مردم دوست داشتهباشند و شاید بعضی از مردم با آن نیز مشکل داشتهباشند. بهعنوان یک مثال استانی، دکتر نعیمی نژاد (معاون دادستان یزد) در جلسهای مطرح میکردند، به مراکز گذری کاهش آسیب (DIC = drop-in center) رفتند و مردم آن محل به ایشان گفتند این مراکز باید جمع شوند، اگر راست میگویی این مرکز را در محل زندگی خودت تاسیس کن، چرا اینجا مرکز را بنا کردهای؟! نبود چنین مرکزی سیاستی است که میتواند اعتماد آن جامعه محلی را به دست آورد ولی بدیعترین یافتههای علمی نشان از اثربخشی چنین مراکزی در چنین محلهایی دارد. بنابراین خواستهی اول این است که ما همانطورکه شورای هماهنگی هستیم، همانطور که داخل در این همایش تلاش شدهاست هم از پژوهشگران و متخصصان که واقعاً در حوزه موادمخدر کار کردند در کمیته علمی استفاده شود و هم از چینش سیاستگذاران، دغدغهمندان و پژوهشگران، هرسه حضور داشتهباشند؛ یعنی سمنها و جامعه علمی و سیاستگذاران. نسخههای که دادهمیشود کاملاً مرتبط با همان منطقه و محل باشد و فقط به عنوان تجربهی همان منطقه در پیش همایشها ارائه شود. آن یافتههای علمی تجربهمحور یعنی یافتههایی که اثربخشی و effectiveness خود را نشان دادهاست را در دستور کار قرار دهیم، این گونه وارد مرحله دوم می شویم که جناب دکتر صادقیان با یک مثال خوب آن را بیان کردند. واقعیت مسئله حوزه سیاستهای مواد مخدر از تقنین و قانونگذاری گرفته تا اجرا، سیاستهایی که اتخاذ میشود در اغلب موارد با هم در تقابلاند نه تعامل. اگر به نسخه علمی رسیدیم، باید سیاستهایمان را با آن نقطه علمی و هدفمان سازگار کنیم. خواستهی قلبی و علمی تمامی افراد به جز مصرفکنندگان، این است که مصرف صورت نگیرد. ایدئولوژی ما نیز هست، لکن میدانیم که این در دسترس نیست. در مرحله پیشگیری هر میزان که کار کنیم خوب است امّا در مرحله مصرف اگر سیاستگذاریهای تکمحور را در دستور کار قرار دهیم، هدفیست غیر قابل دسترس که ارزیابیها نشان از عدم موفقیت آن دارد. در این گزارش که بیان شد هر سیاستی که در مقابل با مصرف موادمخدر باشد، نه کنترل و مدیریت، نه با رویکردهای علمی، به دنبال ترک مصرف باشد، این سیاست غیرعلمی است. غیرعلمی بودن آن در مقابل تقابلشان با سیاستهای دیگر، زیاد آسیب نمیزند. در پژوهشهای انجام شده این تفاوت خودش را نشان داده. مقصود این همایش این نیست که افراد دور یکدیگر جمع شوند، انشاالله به دنبال آن هستیم تا خروجی این همایش مشخص باشد و آن را داخل این شورای هماهنگی بیاورد و مسیر را همسو کنیم. ماده ۱۵ قانون مبارزه با موادمخدر میگوید: معتادانی که برای ترک مصرف اقدام میکنند و در برنامه های کاهش آسیب شرکت می کنند، مجرم نیستند. کلمه ترک مصرف در این ماده در کنار کاهش آسیب آوردهشده که نوعی پارادوکس است. ترک مصرف یعنی مصرف نکنی، کاهش آسیب یعنی مصرف بکنی ولی آسیب کاهش پیدا کند. این دو با یکدیگر همخوانی ندارد. اگر از همین لفظ شروع کنیم جامعه سازمانهای مردم نهاد به کلمه کاهش آسیب توجه و اقدام میکنند، سیاستهای دستگاه قضا و سازمان پلیس نیز روی ماده ۱۶ و مقابله با معتادین متجاهر و ترک اعتیاد، متمرکز میشود. این دو با یکدیگر همخوانی ندارند. بهعنوان سخن آخر، در تهران با شخصی مصاحبه میکردم که از سرنگ مشترک استفاده میکرد. به او گفتم در مراکز گذری، سرنگ رایگان به تو می دهند حداقل از آنجا بگیر، امنیتش بیشتر است. گفت نه استفاده از سرنگ مشترک امنیتش بیشتر است. فکر میکردم که این شخص گمان میکند اینها سرنگ آلوده به معتادان میدهند تا آنها را به کشتن بدهد. گفت نه، من هر ۵ باری که به این مراکز گذری مراجعه کردم توسط شخصی بازداشت شدم. به مرور متوجه شدیم به آن سربازی که وظیفهی جمعآوری معتادان متجاهر را محول میکنند گفته میشود باید آمار روزانهشان در جمعآوری معتاد متجاهر پر شود. شخص در این مراکز گذری میایستد تا ببیند چه کسانی به این مراکز مراجعه کرده، هدفهایش را انتخاب کرده و سپس دستگیرش میکنند. این سیاست ها با یکدیگر همخوانی ندارد. سرنگ رایگان بدهیم تا از ایدز جلوگیری کنیم، اولویت این است؛ چراکه آن هم اجتماع را به خطر میاندازد و هم خود شخص را. دکتر حدادزاده (دادستان یزد) در جلسهای گفتند من بارها به ضابطین تذکر دادم که این افراد را دستگیر نکنید لکن پاسخ آنها روشن بودهاست، زمانی که گزارش عملکردشان بر تعداد افرادیست که میآورند، این افراد را دستگیر کرده و بازداشتشان میکنیم، چرا این سیاست را ادامه ندهیم. بنابراین اگر با آن هدف علمی به دنبال هماهنگی این سیاستها باشیم، میتوانیم برای منطقه و استان خودمان برنامه بریزیم که در تقابل با یکدیگر نباشد؛ چراکه اگر آنها با یکدیگر در تقابل باشند هیچ یک از سیاستها نمیتواند به اهداف خود برسد و به قول جناب دکتر صادقیان آن قلب منجر به مرگ میشود اگر هر بخشی بخواهد خودش بتپد. جناب سرهنگ مهدی حمیدی (رئیس اداره آموزش و مشارکت عمومی معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان یزد):ذیل توجه به نکات بیان شده دکتر رحیمیپور محوریت مطالعات و تحقیقات علمی، بحث بسیار خوبی است. در رابطه با برخورد معتادان متجاهر، آن برداشتهایی که در حوزه نیروی انتظامی اتفاق میافتد، احساس کردم که برداشتهای فردی است نه برداشتهای تخصصی حوزه پلیس. اگر قرار است یک کار علمی اتفاق بیفتد و پلیس هم به عنوان یک نقطه عمل راهبرد و کاربرد و نیروی اجرایی دیده میشود. مثال طرح برخورد با معتادان متجاهر طرحی است متشکل از سیاستگذاری، اطلاعیه تا اجراست. اجرای این طرح را دادگستری، علوم پزشکی و دستگاههای مرتبط طرح میچینند، هماهنگی انجام میکنند میشود و تاریخ زمان اجرای طرح مشخص میشود، منطقه هدف مشخص شده و این کار صورت میگیرد. اینگونه نیست که در طول سال، طرح برخورد با معتادان متجاهر، آزاد و از سرباز تا افسر هرچه معتاد دیدن جمع کنند، اصلا اینگونه نیست. دوست دارم تخصصی به موضوع نگاه شود نه اینکه مسائل بدوی اعتیاد را تخصصی نگاه میکنیم ولی در مسائل اجرایی آن در محلی خارج از حوزه نیروی انتظامی و کارشناسان نیروی انتظامی شروع به لیست کردن مشکلات کرده و به سمت نیروی انتظامی ببریم. آقای حداد میگویند به دوستان نیروی انتظامی میگوییم برخورد نکنید، من میگویم مصوباتی را بیاورند که به نیروی انتظامی دستور برخورد داده. نیروی انتظامی هم مانند سایر دستگاهها میخواهد هم از پرسنل خود دفاع کند و از هم از مردم. برای مثال در ایام کرونا مصوبه آمد که هیچ برخورد با این گروه نداشته باشید. یک زمانی که خود دوستان تاکید دارند که این اتفاق نیفتد، جمعیتهای منطقهای به ویژه در مناطق حاشیهنشین، که با اینها سروکار دارند، میخواهند این اتفاقات بیفتد که مکرراً برای فرمانداریها دادگستری و شورایشهر نامه ارسال میکنند که معتادین متجاهر که کارتن خواب هستند و وضعیت مناسبی ندارند و ضعیت آرامش و امنیت منطقه را سلب میکنند؛ نیروی انتظامی مجبور به برخورد است. ما نمیتوانیم بحث معتادان و اعتیاد را به صورت تک تکی و موردی بررسی کنیم. همانطور که دکتر صالحی فرمودند کاملا این یک اتفاق میان بخشی است. یک اعتیاد میتواند عوامل متاثر خود را در زمینههای مختلفی مثل سرقت، مسائل اخلاقی و... ایجاد کند. خواهشم این است که اگر بنا بر انجام یک کار علمی است، صرفاً برای بیان اینکه بگوییم دانشگاه یا فلان مرکز میخواهد علمی عمل کند به عنوان یک تیتر نباشد. نیروی انتظامی نیز فعالیت علمی دارد، تمامی اینها در دفتر تحقیقات بررسی میشود، هیئت های اندیشهورزی و کارشناسی برایش گذاشته میشود و برنامه آموزشی برگزار میشود. همانگونه که مستحضر هستید رویکرد بهویژه در این دوساله، رویکرد آموزش و عدم ورود به این حوزه است. همانطور که مطرح شد بخشی از آن درمورد ورود پیدا کردن است، کاهش آسیب اجتماعی است. اینگونه نیست که بگوییم پارادوکسی غیرقابل تجمیع است. تمامی این اتفافات قابل تجمیع است یعنی میتوانیم همزمان که در راستای کاهش آسیب کار میکنیم در راستای ترک نیز کار کنیم. اینگونه نیست که بگوییم این دو مسیرهایی جداگانه هستند. لطفا دقیقتر و فنیتر نگاه کنیم و از ظرفیتهای کارشناسان پلیس نیز استفاده شود که خروجی، خروجی منطقیتری باشد. دکتر ایمان رحیمیپور:درحد یک نکته عرض کنم، من از سال ۸۹ وارد حوزه موادمخدر شدم. اولین کاری که کردم، درب اتاق دانشگاهم را بستم و کاملا با نگاه میدانمحوری در این حوزه کار کردم. بدین شکل نبوده که رویکرد پژوهشمحوری باشد. تاکیدم به این گزاره بود، عرض کردم که سیاستگذاران بین قاب سیاستهایی که مردم دوست دارند و پژوهشگران و متخصصان، باید دست به انتخاب بزنند. تجربه نشان داده که فشار افکار عمومی همیشه مقدم بر سیاستهای علمی بودهاست. مثال بارزش همانگونه که شما در ایام کرونا اشاره میکنید میتوانم به این اشاره کنم که هیچ پژوهشگر متخصص در حوزه موادمخدر میدانی، سال گذشته در اردیبهشت ماه اعتقادی به جمعآوری معتادان نداشت. از سیاستگذاران متخصص درون خود سیستم نگاه کنید تا کسانی که بیرون آن بودند. آقایان بینازاده و براتی تا آقایان دیلمیزاده از سازمانهای مردمنهاد. هیچ متخصص حوزه موادمخدر طی اردیبهشت ماه سال گذشته اقدامی نکرد. از دفاتر تحقیقات کاربردی نیروی انتظامی مثال زدیم؛ اگر یک تحقیق تجربهمحور این جمعآوری را تایید کرد من حرفم را پس میگیرم لکن شما میبینید زمانیکه آقایان مومنی و براتیزاده که خود گفتند نباید جمعآوری شود، در علوم پزشکی گرد یکدیگر مینشینند و نهایتاً آنچه برمبنایش تصمیم میگیرند فیلم دروازه غار و شوش است که در فضای مجازی پخش شده و تمامی مردم نسبت به آن واکنش نشان میدهند. فیلم پخش شده و اکنون امنیت مردم به خطر افتاده. هیچکس در آنجا نیست که بگوید جمعآوری آنها در شرایطی که هرگونه تجمع ممنوع است، چه تعداد از جنازه هایی که هیچوقت پیدا نمیشوند را روی دست ما جا میگذارند. من وقتی دارم با نگاه علمی درخواست تشکیل چنین جلسهای را می دهم یعنی یک قدم آمدم جلو و میگویم دانشگاه نباید در لاک خود بماند و کار کند. نگاه من یک قدم جلوتر بوده و گفتم تمامی سیاستگذاران در این حوزه باید بدانند، پژوهشهای متعدد تجربهمحور در تهران داریم. با شما همسو هستم؛ در تحلیل فیلم متری شیش و نیم نیز میگویم که نیروی انتظامی مظلومترین نهادی است که در حوزه موادمخدر قرار میگیرد چراکه آخرین عضوی است که باید اجرا کند و همه چیز از چشم آنها دیده میشود. اگر هم در جامعه معتادین باشد از چشم آنها دیده میشود. یعنی آن نوک پیکان اتهام به سمت نیروی انتظامی است، این را می پذیرم. ولی رویکردمان علمی نیست؛ با روانشناسان و افراد مختلف ۱۷ تا از کمپهای ماده ۱۶ آن مصاحبه کردیم که میگویند خیلی از این کمپها موقع طرحهای مختلف زمانی که فضای کافی ندارد، آن سربازهایی که دارند این افراد را که جمعآوری میکنند با خانوادههای آنها تماس میگیرند که کمپ جا ندارد؛ اگر ببریمشان داخل آن ها را میزنند. دو اختیار دارید؛ یکی اینکه الان بیاید آنها را ببرید و دیگری آنکه ما آنها را تحویل بدهیم. این افراد مادر یا همسری دارند که هنوز آنها را دور نیانداختند و میآید. این به معنای آن نیست که منِ استاد، مصون از خطا هستم، خیر. میخواهم آن آسیب را بگویم. در سال ۹۴ که ما این مصاحبه را انجام میدادیم آن سربازان ۱۰۰ تومان تا ۳۰۰ تومان میگرفتند و معتادان را آزاد میکردند. اینها چیزهایی است که ما در همین میدان آنها را میبینیم. نرفتیم داخل اتاق چشمهایمان را ببندیم و از کتابخانه بیرون بیاوریم... منظور من تقابل این سیاستها هستند. یکی از زیرمجموعههای سیاستهای کاهش آسیب، ترک است ولی جزو اهداف ثانویهی آن است نه اولیه. اینجا اصلا به دنبال آن نبودم که نوک پیکان اتهام را به سمت نیروی انتظامی بگیرم. این نوک پیکان سمت خود ما دانشگاهیان است، من همیشه گفتم که ما اطلاع رسانی کم کردیم ولی باید توجه داشت آقایانی که بالا مینشیند و سیاستگذاری علمی دارند، من قاطعانه به شما میگویم، آقای براتی که هم علمی است و هم در خود ساختار است، در فروردین سال گذشته مصاحبه میکند و میگوید تنها راه مدیریت این است که اتاق مصرف بزنیم. اگر میخواهید این صحنهها را در سطح شهر نبینید اتاق مصرف بزنید، فعلاً به خاطر شرایط کرونا که مواد کم و تقاضا زیاد شده است، اتاق مصرف بزنید تا مردم صحنه ها را نبینند. آنقدر در طی یک هفته رسانهها با عناوینی مثل «اباحهسازی مصرف موادمخدر، براتی کیست خودیست یا نفوذی و ...» به ایشان فشار میآورند، آنقدر علیه وی تیتر میزنند که در هفته بعد مصاحبه میکند میگوید «خیر من نگفتم اتاق مصرف بزنیم؛ من گفتم یک اتاقهایی باشد که خارجیها دارند، منظور من متادون بود که مصرف کنند...» مگر مسئله متادون بود؟! مگر مصرف متادون اتاق میخواهد؟ زیر فشار افکار عمومی هرکه باشد، حتی منِ رحیمیپور، نمیتوانم تحمل کنم. شما میفرمایید افراد تحقیقات کابردی بیایند، با کمال میل بیایند کارهای پژوهشی خود را به صورت تجربهمحور نشان بدهند و بگویند این کارها اثربخش بوده است. مسئلهای ندارد، بیایند. حرف من این بود، هر نسخهی علمی که شورای هماهنگی به این نتیجه رسید که این نسخه علمی است، سیاستها را بر اساس این تنظیم کنیم. طرح آوردید از تحقیقات کاربردی که این موضوع موثر بوده است، آن را در دستور کار قرار میدهیم. من میگویم در اینجا یک حرف واحد گذاشتهشود، یعنی یک هدف که داریم. اگر چند تحقیق علمی متعارض بود و هرکسی فکر میکند که حجتی برایش وجود ندارد، به سمت خود برود. ولی اگر واقعا به این نتیجه رسیدیم که طرحهای درحال اجرا، به آن اثربخشی که دنبالش هستیم نمیرسد... من دیدم در مصاحبه عزیزان میگویند این طرح با موفقیت انجام شد، موفقیت چه بودهاست؟ افراد را جمع کردند! اینکه موفقیتِ طرح نیست؛ میشود انجام طرح. موفقیت این است که هدف از انجام این طرح چه بودهاست. به این هدف دست پیدا کردیم؟ اگر دست پیدا کردیم ادامه میدهیم اگر نه، باید سیاستها همسو باشد. خانم دکتر فاطمه زارع (رئیس گروه سلامت روان علوم پزشکی یزد) : همانطور که جناب آقای دکتر فرمودند مرکز DIC زیر نظر علوم پزشکی است. ما ده سال است که این مرکز را راه اندازی کردیم. هدف این مرکز پوشش دادن متادون تزریقی است و صرف کنترل هپاتیت، ایدز و HIV. در مورد نیروی انتظامی، نظر من این است که کلاً ارگانها در یک راستا با یکدیگر کار نمیکنند. در سال ۹۶ طرح مپینگ کشوری که تمام علوم پزشکیها درگیر بودند را در استان یزد انجام دادیم، طرح شناسایی نقاط پرخطر تزریق در استان. حدود شش ماه بر روی این طرح کار کردیم و زمانیکه کاملاً پاتوقها را شناسایی کردیم، زمانی که خواستیم از طریق تیم سیار مرکز، این افراد را به مرکز بیاوریم و به آنها خدمات بدهیم، تمامی پاتوقها توسط نیروی انتظامی بسته شدهبود. نمیگویم مشکل از نیروی انتظامی است بلکه میگویم نیروی انتظامی توجیه نبود. ارگانها جهت اجرای یک طرح با یکدیگر هماهنگ نیستند. از کارهای یکدیگر بیخبرند... در این اتفاق، تعداد زیادی از معتادان را از دست دادیم. همکاری نیروی انتظامی با ما در این زمینه خوب است اما مشکلی که داریم، معتادی که دست به دزدی میزند، معتادی که چند مدل مختلف مواد را با یکدیگر مصرف میکند، یا معتادی که داخل خود سازمانها چیزی را برمیدارد (انصافا نیروی انتظامی این شخص را تنها میگیرد). ما برای رفع این مسئله، برای تمامی معتادانمان یک کارت شناسایی درست کردیم و به آنها گفتیم که این کارت باید همیشه همراهتان باشد. اگر در جایی نعشه بودند یا در حال انجام کار دیگری بودند، نیروی انتظامی کاری با آنها نداشته باشد. این پروژه به خوبی در حال فعالیت است. در آنجا ۳۰۵ پرونده داریم که خدمات رایگان از جمله سوزن و سرنگ امن، وسیله پیشگیری، غذای گرم، درصورت تجویز پزشک متادونهای دکتر را در اختیار آنها قرار میدهیم. مرکز بسیار خوبی است اما مشکلی که اکنون داریم مردم هستند که میگویند اینجا بسیار شلوغ شدهاست. زمانی که ما مرکز را آنجا زدیم، هیچ خانهای نزدیک آن نبود ولی پس از آن ساختمانسازی شد. اکنون با همت آقای دکتر نعیمینژاد و جناب دادستان و شورای موادمخدر سرکار خانم دکتر فرهیفر، ساختمان را جابجا میکنیم. من ۱۰ سال است در DIC کار می کنم، اینان بخشی از جامعه ما هستند. بدین گونه نیست که اکنون آنها باید بمیرند یا به قول برخی از افراد آنها را در کامیون گذاشته و در دریا بریزیم. اینها بخشهایی از جامعهمان هستند که اگر درست با آنها برخورد شود آدمهایی بسیار خوب هستند. روزانه سرنگ میگیرند و موادشان را مصرف میکنند. از نظر ما کاملا قابل کنترل هستند، چراکه تست HIV و تست هپاتیت روی آنها انجام میشود، اگر رفتارهای خارج از چارچوب خانوادگی داشته باشند پرستاران به آنها هشدار میدهد. رفتار آنها کاملاً کنترل شدهاست. هر جای ایران که بروید DIC هست. منتها بعضی از استان ها DIC زنان را هم دارند. متاسفانه به دلیل شرایطی همچون کمبود این افراد در استان، هنوز نتوانستیم راهاندازی کنیم. اوایل بهدلیل توجیه نبودن نیروی انتظامی یک مقدار مسئله داشتیم که الان همکاری را با ما دارند و حتی جناب آقای سرهنگ صالحی نیز چند دفعه آمدند مرکز را از نزدیک دیدند. اینکه میگویم معتادان میترسند واقعاً میترسند، چرا که اگر کوچکترین چیزی وارد مرکز بشود حتی یک ماشین، که حس کنند نیروی انتظامی وارد مرکز میشود، دیگر به مرکز مراجعه نمیکنند و ما خیلی راحت آنها را گم خواهیمکرد. این افراد هستند داخل جامعهی ما و ما میتوانیم در عین حال که کنترلشان میکنیم، خدمات رایگان را در اختیارشان بگذاریم. سرکار خانم وفائیان (مسئول هماهنگی ستاد موادمخدر استان یزد):باعث خوشحالی است که میبینم نکاتی که در دید مدیران ارشد استان مطرح میشود در بدنه کارشناسی نیز مطرح میشود. جناب آقای دکتر رحیمی پور به درستی اشاره کردند که ما بهدنبال پیدا کردن مقصر نیستیم. یک ناهماهنگیها وجود دارد که باید آنها را همسو کنیم. طرح سال ۹۶ در شورای استان، بسیار مورد توجه قرار گرفت و به طرح «دادگاه درمان مدار» تبدیل شد که حتماً با آن آشنا هستید؛ یعنی ما الان گروه غربالگری داریم. ضابطان نیروی انتظامی موظف هستند کسی که تجاهر به مصرف موادمخدر میکند را بگیرند، برای امنیت مردم و حتی خود آن طرح. پیش از این طرح، تنها شخص را گرفته و تحویل بهزیستی میدادند. نمونه داشتیم که شخص میگفت من معتاد نیستم، ظاهرم اینگونه است حتی از من تست بگیرید اما من معتاد نیستم. درصدی نیز با خانوادههایشان تماس میگرفتند و خانوادهها مضطرب میگفتند فرزندمان معتاد نیست مشکل دیگری دارد که آن اعتیاد نیست. حتی اگر دزدی هم کردهباشد دزدی بوده و فرزندمان اعتیاد ندارد. بعضی از خانوادهها حاضر بودند مبلغی را بپردازند اما اجازه ندهند که فرزندشان وارد کمپها شوند. این چنین بود که نیروی غربالگری اضافه شد. بدین صورت پزشک داخل این گروه باید تایید کند این شخص باید حتما در کمپ بستری شود یا خیر با متادون درمانی خوب میشود یا اصلاً شخص معتاد نیست. در بسیاری از گزارشهای ما اکنون افرادی که نیروی انتظامی برای غربالگری میآورد، بسیاری از آنها معتاد نیستند بلکه مشکلات دیگری دارند. بنابراین ما چنین فیلترها و سیاستهایی را برای آن همسو کردن، اشتباه نرفتن مسیر برای مصون کردن جامعه، نرویم که کسانی که درگیر اعتیاد نیستند با آن درگیر شوند. شرایط جامعه را دچار بحران میکند. از طریق سیاست دادگاه درمان مدار این روند اجرا میشود. پذیرش دادگاه درمان مدار، در بین مردم کار راحتی نبود. ما قوانینی داریم که اگر لازم باشد اصلاح شود پروسه طولانی دارد. آقای دکتر فرمودند دانشگاه باید بهتر و پررنگتر کار کنند. گاهی اوقات ضرورت تغییر یک سیاستگذاری را حس میکنیم، تا یک نهاد علمی آن را تایید نکند، نمیتوانیم اقدام کنیم. برای مثال شیشه؛ سالها پس از آن که شیشه وارد بازار شد و مصرف صورت گرفت، قوانین آن آمد. حتی پس از آن مدتی طول کشید تا ما پیشسازهای شیشه را هم مشمول قانون کنیم. بنابراین اینها اتفاقاتی است که به مرور میافتد و ما اینجا هستیم تا این همسویی را بیشتر کنیم و لازم است اطلاعاتمان بیشتر شود. درست است که این مباحث در حوزه درمان قرار میگیرد اما حس میکنم که کارشناسان فرهنگی نیز باید با این فرایند آشنا باشند و این فضای خوبی شد که این هم صحبتی صورت گیرد. جناب سرهنگ مهدی حمیدی :بحثی که من مطرح کردم، اصلاً نقدی بر دانشگاه نبود. تمامی نهادها و نیروی انتظامی یک هدف نهایی داریم، آرامش مردم. در نیروی انتظامی ما میگوییم هر موضوعی که باعث سلب امنیت و آرامش مردم شود، باید آن را بررسی کنیم. به هیچ عنوان گرفتن معتادان متجاهر، کشف امتیازدارِ ما نیست. لطفاً دوستان این نگاه را داشته باشند و آن تصوّری که هست اصلاح شود. اصلاً اینگونه نیست که اگر ما این افراد را دستگیر کنیم و فرضاً یک کیلو مواد از آنها بگیریم کشف امتیازدارِ ما محسوب میشود؛ خیر، نیست. هدف اصلی ما آسایش و امنیت مردم است. در زمانی که آنها در آسایش باشند حجم کاری ما کاهش پیدا میکند. از جنبه دیگر ما اتفاقات پسزمینهای را می بینیم که شاید از دید بیرونی بگویند شخص در حال مصرف شیشه است و هیچ اتفاق بیرونی رخ نمیدهد، اما زمانی که شخص وارد خانه میشود در را قفل میکند، پدر مادرش را تهدید میکند، چاقو بر گلوی فرزندش میگذارد. ما سعی بر جلوگیری از رخ دادن این اتفاقات داریم، آن هم نه به صورت خودمختاری بلکه این، طرح و قالب و تعریفی دارد که انجام میشود. همه ما همسو هستیم. ممکن است بیان و شکل گفتارمان تغییر کند اما همه ما یک مطلب را بیان میکنیم. مرکز DIC که فرمودید، برای ما هم بسیار مناسب است. افراد به جای اینکه وارد یک منطقه شود و آرامش مردم آن منطقه را به هم بریزند. وقتی که ما نگاه میکنیم در ایام کرونا که همه اتفاق نظر داشتند جمعآوری نشود، نیروی انتظامی نیز همین نظر را داشت. همان معتادی که دستگیر میشود، درست است میگوید کلونی ایجاد میشود، دو نفر از ماموران ما باید او را حمل کنند. تزریق و انتقال کرونا برای مامور ما نیز هست. اگر بگوییم هیچ کس را دوست نداریم همکارمان را که دوست داریم... پس ما دوست داریم که این اتفاق نیفتد ولی واقعیت این است زمانی که این فرد که مصرف میکند سرنگ رایگانش را از آن جا میگیرد، موادش را از کجا میگیرد؟ ما تمام این آیتم ها را کنار هم میبینیم مجموعه اینها به کمیسیون عملیات میآید و طرحی برای آن مطرح میشود. در مناطق مختلف که دارند از این موضوع آسیب میبینند، میشود مطالبه مردمی. وارد حوزه فرمانداری، شورا شده و تبدیل به یک ابلاغیه میشود. اینکه بگوییم نیروی انتظامی همسو نیست، اینگونه نیست. در آن جلسه که این طرح تصویب میشود یا آن کار صورت میگیرد، تمامی دستگاههای متولی حضور دارند. در جلساتی که سیاستگذاران و ارشدهای هر دستگاه وجود دارد، کاملاً حلاجی و بررسی میشود، هرکدام نظر کارشناسی خودشان را میدهند؛ در نهایت به این نتیجه میرسند که این اتفاق الان خوب است. همانطور که آقای دکتر فرمودند سیاست این است که جمع نشود ولی در آن لحظه تصمیم کلان گرفته میشود که تصمیم یک فرد نیست. باید در نقطه علمی این گزارهها را نیز دید. شرایط و دلایلی که ممکن است مجبور به انجام کار دیگری شویم نیز لحاظ شود. سرکار خانم وفائیان :خلاصهای از برنامههای هفته مبارزه با مواد مخدر: ما برنامه و سیاستگذاریهای خودمان را انجام دادیم، بخصوص برنامههایمان با شهرداری، نیازمند کمک شما عزیزان است. هرنهادی که به برنامه پیشبینی شده همکاری کند یا خود ایدهای دارد که طرحریزی کند، به یاری ما بیاید تا این هفته مذکور را پربارتر برگزار کنیم.
جدول برنامه های هفته مبارزه با مواد مخدر 1400 باهمکاری دستگاه های فرهنگی |
|
1 |
همکاری با موسسات مردم نهاد همسو با شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر به منظور برگزاری برنامه های این موسسات در طول هفته مبارزه با مواد مخدر (برگزاری یک جلسه مشترک با هماهنگی شورا و حضور نمایندگان محترم سازمان فرهنگی شهرداری) |
2 |
در اختیار قرار دادن تعدادی از تابلو های تبلیغاتی سطح شهر (استند های 2×1) جهت نصب پیام های پیشگیری همچون سنوات گذشته در طول هفته مبارزه با مواد مخدر ( 5 لغایت 11 تیر ماه) |
3 |
برگزاری کارزار رسانه ای در فضای مجازی علیه مصرف مواد مخدر و روان گردان ها با تولید 10 کلیپ کوتاه پیشگیرانه (تهیه سناریو با همکاری شورا) |
4 |
بهرهگيري از ظرفيت كانونهاي فرهنگي- هنري مساجد، براي گسترش فرهنگ پيشگيري اولیه از اعتياد در محيطهاي عمومي و كانونهاي هدف |
5 |
برگزاری چند مسابقه کتابخوانی، نقاشی و ... با همکاری کانون پرورش فکری و حمایت شورا و شهرداری برای کودکان و نوجوانان |
6 |
بهرهگيري از ظرفيت ورزشكاران و هنرمندان مطرح استان به عنوان سفيران پيشگيري اولیه از اعتياد و انجام مصاحبه با آنان در خصوص تبعات و عوارض مصرف مواد و پخش آن در فضای مجازی |
7 |
پخش پیام های پیشگیری از اعتیاد در طول هفته از شبکه تابان به صورت زیر نویس و هماهنگی برای حضور رئیس ، دبیر و روسای کمیته های تخصصی شورا در برنامه ها و میزگرد های تخصصی در شبکه استانی به منظور تبیین اقدامات صورت پذیرفته در عرصه های مبارزه |
8 |
برگزاری نشست خبری به مناسبت هفته مبارزه با مواد مخدر با حضور رئیس ، دبیر و روسای کمیته های تخصصی شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و اصحاب رسانه |
9 |
اطلاع رسانی خط ملی اعتیاد ( 09628) از طریق سامانه های پیام رسان جهت اطلاع عمومی و استفاده از خدمات تخصصی این خط در حوزه های پیشگیری ، درمان و اموزش های مرتبط با شناسائی مواد مخدر |
10 |
تهیه یک کلیپ کوتاه از خانواده شهدا و جانبازان مواد مخدر |
11 |
برگزاری چند مسابقه ورزشی دارت ، طناب کشی و یا گل کوچک در کمپ های ترک اعتیاد |
12 |
دعوت از NA و گروه های نارانان برای برگزاری برنامه های مجازی در طول هفته مبارزه با مواد مخدر |
13 |
ساخت یک مجسمه یا نشانه شهری به منظور ترویج فرهنگ پیشگیری از اعتیاد |
14 |
ساخت و تمرین یک سرود با موضوع پیشگیری اولیه از عتیاد و نشر در فضای مجازی |
سرکار خانم زارع :وزارت بهداشت ۵ استان را در کشور پایلوت کرده است که یکی از آنها یزد است. مرکز بهداشتی درمانی را به آنها معرفی میکنیم که خط مشاوره دخانیات را برای جمعیت تحت پوشش خود بهخصوص دانشآموزان در این زمینه کار کرده و گزارش را بدهند. ما برای استان یزد دو مرکز را معرفی کردهایم.